ღღღ فانوس دلهای دریایی ღღღ این وبلاگ (فانوس )فقط برای نورانی کردن دلهای دریایی شما دوستان می باشد و جنبه دیگری ندارد.
| ||
|
روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو نوشته بود: من کور هستم لطفا کمک کنید. روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود. او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن را برگرداند و اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد. نظرات شما عزیزان: شعله
![]() ساعت22:24---16 ارديبهشت 1391
خیلی قشنگ بود.ایکاش همه مردم کمی ذوق و خلاقیت داشتن.اونوقت زندگی چقدر جالب و زیبا میشد
![]() |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |